برادرم اگر بدانی بهشت چگونه خود را برای ورود تو آراسته است؛ اگر جایگاهت را در بهشت برین بدانی؛ اگر بشنوی که فرشتگان به تو خیر مقدم می‌گویند و حوریان ترانه‌ی عشق و سرود شادی می‌خوانند از شدت خوشحالی از خود بی‌خود می‌شوی اما افسوس که تو ناشنوا هستی.

برادرم هر کس با هر حالی که دارد بین او و بین رمضان ارتباطی وجود دارد؛ عابد به خدا نزدیک‌تر می‌شود؛ گناهکار از قدومش خوشحال می‌شود؛ غافل از خواب غفلت بیدار می‌شود؛ ظالم آتش ظلمش فروکش می‌کند؛ ممکن است گناهکاران توبه کنند و از در صدق درآیند و پیشتاز شوند زیرا صداقت امروز، گذشته را جبران می‌کند و گاه از آن پیشی می‌گیرد. برادرم فریاد ایمان را بشنو که از بلندای کوه رمضان تو را می‌خواند و پژواک آن در دره‌ی رضوان می‌پیچد: ای غایب همیشگی شوق دیدار کجاست؟ 

ای همراه بدبختی اکنون زمان خوشبختی فرا رسیده است. 

این روزهای با عظمت را غنیمت شمار که نه عوضی دارد و نه قیمتی بر آن گذاشته می‌شود... کسی که امروز سود نکند چه وقت سود خواهد کرد؟ کسی که در لحظه‌ی رضای سروَرش به رضای او دست نیابد چگونه رستگار خواهد شد؟

راز روزه

ابن قیم جوزی در کشف راز روزه با ما همراه است و عبارات دلنشین و نتایج زیبای خود را درباره‌ی یکی از فوائد روزه به ما تقدیم می‌کند: بدن آدمی از خاک [زمین] آفریده شده است و روحش از ملکوت آسمان است. بین جسم و روح پیوندی وجود دارد؛ وقتی بدنش را گرسنه و بیدار نگه دارد و به خدمت بگمارد، روحش احساس سبکی و راحتی می‌کند و به سمت جایی از آن خلق شده است اوج می‌گیرد و دلتنگ عالم بالا می‌شود. وقتی بدن را سیر نگه دارد و به خواب و خور آن توجه کند و خدمت و راحت آن را بخواهد، بدن به سمت مکانی که از آن خلق شده است می‌رود و روح را با خود می‌برد و زندانی می‌کند. اگر روح با این زندان انس نگیرد از درد دوری و جدایی از جهانی که از آن خلق شده است چونان که شخص دردمند فریاد می‌زند و می‌نالد.

اکنون با موج مبارکی که دریای رمضان بر تو فرود آورده است، می‌خواهد گوهرهای گران‌تر از مرواید و مرجان بر تو ببارد و نام این موج: 

٢- بشارت‌های پنج‌گانه:

امام بخاری از رسول خدا روایت کرده است: «قَالَ اللهُ - عز وجل -: كُلُّ عَمَلِ ابْنِ آدَمَ لَهُ إِلاَّ الصِّيَام، فَإنَّهُ لِي وَأنَا أجْزِي بِهِ، وَالصِّيَامُ جُنَّةٌ، فَإذَا كَانَ يَومُ صَوْمِ أحَدِكُمْ فَلا يَرْفُثْ وَلا يَصْخَبْ فإنْ سَابَّهُ أحَدٌ أَوْ قَاتَلَهُ فَلْيَقُلْ: إنِّي صَائِمٌ. وَالَّذِي نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ لَخُلُوفُ فَمِ الصَّائِمِ أطْيَبُ عِنْدَ اللهِ مِنْ رِيحِ المِسْكِ. لِلصَّائِمِ فَرْحَتَانِ يَفْرَحُهُمَا: إِذَا أفْطَرَ فَرِحَ بِفِطْرِهِ، وَإذَا لَقِيَ رَبَّهُ فَرِحَ بِصَوْمِهِ»

خدای متعال می‌فرماید: هر عمل آدمی برای اوست مگر روزه که برای من است و من به آن پاداش می‌دهم. روزه سپر است؛ اگر روزه‌دار بودید سخن زشت نگویید و فریاد نزنید. اگر کسی شما را دشنام داد یا با جنگ کرد باید بگوید من روزه‌ام. من روزه‌ام. سوگند به کسی که جان محمد در دست اوست بوی دهان روزه‌دار نزد خدا از بوی مشک خوش‌تر است. روزه‌دار دو خوشحالی دارد: هر گاه افطار کند از افطارش خوشحال است و هر گاه به دیدار پروردگار برود از [ثواب] روزه‌اش خوشحال است.[حدیث صحیح] 

در لابلای این حدیث پنج هدیه‌ی گرانبها وجود دارد: 

هدیه‌ی نخست: روزه از آن من است

با این که همه‌‌‌ی اعمال از آن خداوند است و اوست که پاداش می‌دهد، اما در اینجا روزه را به طور اختصاصی ذکر کرده است. دلیلش چنان که قرطبی می‌گوید آن است که همه‌ی اعمال با خطر ریا و خودنمایی مواجهند اما این روزه است که تنها خداوند از آن آگاه است و به همین خاطر آن را به خود اختصاص داده است. 

شخص روزه‌دار در یک مکان خالی می‌تواند بخورد و بنوشد اما چنین نمی‌کند دلیلش ترس از مجازات خدا و امید به ثواب است. به همین خاطر خداوند به این کار او ارج می‌نهد و از میان همه‌ی اعمال روزه‌اش را به خود اختصاص می‌دهد. درس دیگری که از این عبارت گرفته می‌شود آن است که تنها خداست که از حقیقت روزه‌ی آدمی آگاه است چه بسیارند کسانی که روزه‌اند و از خوردن و نوشیدن در برابر مردم ابا می‌کنند اما نزد خداوند روزه‌دار نیستند.  

هدیه‌ی دوم: من به او پاداش می‌دهم

یعنی پاداش روزه را به خود اختصاص داده است تا بزرگی ثواب آن را نشان دهد. مناوی می‌گوید: وقتی فرموده است من به آن پاداش می‌دهم بیانگر پاداش بزرگ روزه است زیرا کریم وقتی بدون واسطه از بخشش و عطا می‌گوید بیانگر سرعت عطا و بزرگی آن است. معنای دیگر این عبارت آن است که درک و شناخت میزان ثواب و حسنات فراوانش را تنها او می‌داند. 

قرطبی می‌گوید: معنایش این است که میزان ثواب اعمال برای مردم روشن است که از ده تا هفتصد برابر می‌شود؛ مگر روزه که خداوند به آن پاداش بی‌شمار می‌دهد. در تأیید این سخن قرطبی حدیثی در صحیح مسلم آمده است که می‌گوید: هر عمل آدمی ده برابر تا هفتصد برابر می‌شود و خدای متعال فرموده است مگر روزه که مال من است و من پاداش آن را خواهم داد. 

در همین باره در قرآن کریم می‌خوانیم:  

«إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُم بِغَيْرِ حِسَابٍ»

بى‌ترديد، شكيبايان پاداش خود را بى‌حساب [و] به تمام خواهند يافت

در بسیاری از اقوال از صابران به روزه‌داران تعبیر شده است.  

به این بشارت زیبا توجه کنیم که با تأکید بر همین معنا از زبان عبد الله بن عباس رضی الله عنه آمده است. می‌فرماید: رسول خدا ابو موسی اشعری را به سریه‌ای در دریا فرستاد؛ بادبان‌ها را در تاریکی شب بالا بردند. ناگهان کسی بر بالای آنان فریاد زد: ای سواران کشتی! بایستید شما را از چیزی آگاه کنم که خداوند برای خود مقدر کرده است؛ ابو موسی گفت: اگر می‌دانی ما را باخبر کن. گفت: خداوند بر خود مقدر کرده است هر کس در روز گرم خود را تشنه نگه دارد خداوند در روزی که تشنه است او را سیراب می‌کند. [حدیث حسن]

از آنجایی که ابو موسی مرد عمل بود نه سخن و می‌خواست حدیثی را که روایت می‌کند دلیلی برای او باشد نه بر ضد او، همواره منتظر روز گرمی بود که نزدیک بود از شدت گرما پوست انسان کنده شود و آن روز را روزه می‌گرفت. 

هدیه‌ی سوم: روزه سپر است

سپری که در دنیا گناهان را از انسان دور می‌کند و در روز قیامت آتش را. در حدیث ترمذی آمده است: روزه سپر آتش است. 

زیرا شیطان در رگ‌های آدمی چون خون جریان دارد هر گاه انسان روزه باشد رگ‌ها تنگ می‌شوند و راه‌های شیطان بسته می‌شوند در نتیجه وسوسه‌هایش کاهش می‌یابد. به این ترتیب بیشتر به عبادت روی می‌نهد و روزه برای سپر می‌شود. 

ابن عربی می‌گوید: روزه سپر آتش است زیرا راه شهوات را می‌بندد و آتش هم آکنده از شهوات است. اگر در دنیا از شهوات دوری گزیند، در آخرت هم سرپوشی در برابر آتش می‌شود. به همین خاطر ابن عبد البر درباره‌ی برتری روزه نسبت به سایر عبادات می‌گوید: این فضیلت برای روزه کافی است که سپر در برابر آتش باشد. 

حقیقت تقوا

تقوا یعنی این که انسان بین خود و خشم خدا مانع و حائلی قرار دهد. این کار با انجام طاعت و دوری از گناه امکان‌پذیر است. مراد از تقوا و هدف نهایی آن این است که بنده خود را از آتشی که ناگزیر برای همه‌ی ما فراهم است دور نگه دارد و هنگام گذشتن از صراط آن را از خود دفع کند. به همین خاطر علی بن ابی طالب در وصیت جامع خود به مردی فرمود: تو را به تقوای خدا سفارش می‌کنم؛ خدایی که ناگزیر با او ملاقات خواهی کرد و او سرانجام و پایان توست. اوست که دنیا و آخرت را در اختیار دارد. 

آثار ایمانی تقوا

حساسیت در درون و ترس و نگرانی همیشگی و مراقبت از خارهای مسیر؛ مسیر زندگی که خارهای هوس و شهوت و ترس و دلهره و فتنه وهلاکت در آن فراوان است. 

روزه بهترین راه رسیدن به تقوا است؛ خدای متعال می‌فرماید: 

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، روزه بر شما مقرر شده است، همان گونه كه بر كسانى كه پيش از شما [بودند] مقرر شده بود، باشد كه پرهيزگارى كنيد.

از معانی «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»: پرهیز از گناهان است زیرا پر کردن اندرون از طعام و شراب، اصل و اساس گناه و زشتی است و معلوم است که شخص گرسنه و تشنه در درون خود اثری از شهوات را نمی‌یابد آن گونه که در شکم‌های سیر وجود دارد. به همین خاطر ابراهیم  ادهم می‌گوید: گرسنگی، دل را نازک می‌کند. محمد بن فضل بلخی تربیت درون را اصل زهد و پارسایی می‌داند و می‌گوید: دنیا اندرون توست؛ به اندازه‌ی خالی کردن درون از طعام، در دنیا زاهد و پارسا هستی.

از دیگر معانی «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» مصطفی صادق رافعی می‌گوید: معنای تقوا در این آیه به معنی پرهیز است زیرا روزه‌دار می‌خواهد از شر حیوانیت و شر حواس خود بپرهیزد. وقتی می‌گوید: من روزه‌ام! یعنی من از فحش و ناسزا و شر به دور هستم؛ من در خودم هستم نه در حیوانیت خود. 

از دیگر معانی «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» پرهیز از جهل و نادانی نسبت به نعمت‌های خداوند است؛ چون مردم در اوج برخورداری از نعمت، ارزش طعام و شراب را فراموش می‌کنند؛ حتی گرسنگی و تشنگی را نیز احساس نمی‌کنند و از سختی آن بی‌خبرند. در نتیجه شکر نعمت از زندگی آنها حذف می‌شود. خداوند روزه را در مدت کوتاهی از سال فرض کرده است تا نعمت‌های خداوندی را فراموش نکنند. از کرم خداوند است که این کار را عبادت قرار داده است و بندگان با انجام آن پاداش داده می‌شوند تا هنگام افطار که این نعمت‌ها به آنان باز می‌گردد شکر نعمت را به جای آورند و حقش را ادا کنند. به عنوان مثال می‌بینیم که امام احمد در هر وضو یکی از نعمت‌های خدا را به خود یادآوری می‌کند. صالح پسر احمد بن حنبل می‌گوید: پدرم هیچ وقت اجازه نمی‌داد کسی آب وضو را برایش بیاورد. هر گاه ظرف پر از آب را می‌دید می‌گفت: الحمد لله! می‌گفتم: شکر برای چه پدر جان؟ می‌گفت: پسرم مگر نشنیده‌ای که خداوند فرموده است: 

«قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَن يَأْتِيكُم بِمَاءٍ مَّعِينٍ»

بگو: به من خبر دهيد، اگر آب [آشاميدنى‌] شما [به زمين‌] فرو رود، چه كسى آب روان برايتان خواهد آورد؟

وقتی غصه‌ها هجوم می‌آورند

ابن جوزی می‌گوید: به مشکلی دچار شدم و پیوسته به رهایی از آن فکر می‌کردم و به هر شیوه‌ای متوسل می‌شدم اما راهی برای آن نیافتم تا این که این آیه به نظرم رسید:

«وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا» 

 و هر كس از خدا پروا كند، [خدا] براى او راه بيرون‌شدنى قرار مى‌دهد.

دانستم که تقوا باعث رفع هر اندوهی می‌شود؛ از آن پس با تمام همت متوجه تقوای خدا شدم و از مشکل رهایی یافتم. 

از هم پیشی بگیرید

امام ابن قیم می‌گوید: 

تقوا سه مرتبه است: نخست: دور کردن دل و جوارح از گناه و حرام. دوم: دور شدن از مکروهات و سوم دوری از افزون‌طلبی و کارهای بی‌معنا. اولی به بنده زندگانی می‌بخشد، دومی برای سلامتی و قدرت او مفید است و سومی به او طراوت و شادمانی می‌بخشد. 

هدیه‌ی چهارم: بوی دهان روزه‌دار نزد خدا خوش‌تر از بوی مشک است

این عبارت با هفت قول آمده است که هر کدام از دیگری زیباتر است؛ همراه با هم این زیبایی‌ها را بچشیم تا مشتاق عبادت روزه شویم و بر آن دوام داشته باشیم.

نخست: نزد خدا خوشبوتر از بوی مشک نزد شما است. 

دوم: خداوند با این کار در آخرت به روزه‌دار پاداش می‌دهد و بوی او خوشتر از بوی مشک خواهد بود؛ چنان که شهید در روز قیامت در حالی می‌آید که زخمش بوی مشک می‌دهد. 

سوم: روزه رازی بین بنده و خدا در دنیا است؛ در آخرت خداوند این راز را بر مردم آشکار می‌کند. بنابراین روزه‌داران در آخرت به پاس عملی صالحی که در دنیا پنهان کرده بودند مشهور می‌شوند. 

چهارم: روزه‌دار در آخرت از اجر و پاداشی برخوردار خواهد شد که گرانبهاتر از مشک در دنیای شماست. 

پنجم: فضیلت روزه در میان عبادات مانند فضیلت مشک در بین اشیاء است.

ششم: خداوند به خاطر بوی دهان روزه‌دار به او پاداشی افزون‌تر از کاربرد مشک می‌دهد. چون استفاده از مشک در جمعه‌ها و اعیاد اجر و پاداش دارد. 

هفتم: خوشبوتر در اینجا کنایه قبولی و رضایت است. 

به طور کلی این عبارت بهترین تعریف و تمجید و ستایش از روزه‌دار است. 

هدیه‌ی پنجم: روزه‌دار دو خوشحالی دارد:

الف: وقتی افطار می‌کند خوشحال می‌شود به این معنا که به خاطر رفع گرسنگی و تشنگی خوشحال می‌شود و این یک شادمانی بشری است. در اینجا کسی که روح بلند و اراده‌ی بالایی داشته باشد، تنها با گشودن روزه خوشحال نمی‌شود؛ بلکه خوشحالی بزرگ‌تر او از نوع آسمانی است: با سیر شدن روح نه شکم و با کامل شدن روزه و ختم عبادت و آسانگیری پروردگار و یاری او به خاطر این افطار خوشحال است.

ب: وقتی به دیدار پروردگارش می‌رود از روزه‌اش خوشحال است: یعنی با برخورداری از ثواب روزه و بالا رفتن جایگاه خود. پیش از آن که شادمانی ناشی از این هدیه را دریابی رمضان هدیه‌ی بزرگ‌تر و شیرین‌تری تقدیم می‌کند و آن:

٣- جایزه‌ی هر شب:

رسول خدا می‌فرماید: «إن لله عتقاء من النار في كل ليلة في رمضان ولکل عبد منهم دعوة مستجابة» خداوند هر شب و روز رمضان آزادشدگانی دارد؛ هر بنده‌ای یک دعای مستجاب دارد. 

به نظر شما آیا بدون عمل و بدون تلاش از آزادشدگان خواهند بود؟ پاسخ: خیر به هیچ وجه! این حدیث انسان را تشویق می‌کند که پیش از آن که فرصت از دست برود از آن استفاده کند و هر شب نهایت تلاش خود را به کار گیرد تا جزء محرومان نباشد. از خود بپرسد: آیا امشب جزء آزادشدگان بوده‌ام یا هنوز نه؟ آیا رهایی یافته‌ام یا همچنان از هلاک شدگان هستم؟

در ادامه‌ی بخشش و عطایی که رمضان با آن مشهور است، هدیه‌ی چهارم را با تابلویی زراندود تقدیم می‌کند که بر روی آن نوشته است: 

٤- موسم نزول کتاب‌های آسمانی

رسول خدا فرموده است: «أنزَلَتْ صُحُفُ إبراهيمَ عليه الصَّلاةُ والسَّلامُ أوَّلَ ليلةٍ مِن رمَضانَ، وأُنزِلَتِ التَّوراةُ لسِتٍّ مضَيْنَ مِن رمَضانَ، وأُنزِلَ الإنجيلُ لثلاثَ عَشْرَةَ خلَتْ مِن رمَضانَ، وأُنزِلَ الزَّبُورُ لثمانَ عَشْرَةَ خلَتْ مِن رمَضانَ، والقُرْآنُ لأربعٍ وعِشرينَ خلَتْ مِن رمَضان.»

صحف ابراهیم در اولین شب رمضان نازل شد. تورات در ششم رمضان نازل شد و انجیل در سیزده رمضان؛ زبور در هجدهم رمضان و قرآن در بیست و چهارم رمضان نازل شد. 

مراد از نزول قرآن در آن شب فرود آمدن آن از لوح محفوظ است. در آن شب قرآن به صورت کلی از لوح محفوظ فرود آمد سپس در طول بیست و سه سال به تدریج بر رسول خدا نازل شد. چنان که فخر رازی می‌گوید اگر یکباره نازل می‌شد مردم دچار سردرگمی می‌شدند. 

پاک و منزه خدایی است که رمضان را از میان همه‌ی ماه‌ها ستوده است و آن دوست دارد. این ماه را برای نازل کردن کتاب‌های آسمانی انتخاب کرده است. در این ماه تمام کتاب‌های آسمانی را بر پیامبرانش نازل کرده است تا به مثابه عیدی باشد که به همین مناسبت مهم شایسته‌ی جشن و سرور است. نخستین پیوند زمین با آسمان و نخستین استقبال از برکات وحی الهی و اولین هدیه‌ای که بر جهان بشریت نازل می‌شود. پس عجیب نیست که این روز را به عنوان تولد جهان هستی و برآمدن نور جدید جشن بگیریم. از آنجایی که ارزش این هدایا را نمی‌توان برآورد کرد...
ادامه دارد...